عنوان کامل پایان نامه :
بررسی سودآوری استراتژی معکوس در بورس اوراق بهادار
قسمتی از متن پایان نامه :
2-7-3 انتخاب عاملها از طریق مدلهای آماری چند متغیره
آزمون تئوری قیمتگذاری آربیتراژ، یک آزمون دو مرحلهای است. در مرحلهی اول، از دادههای سریهای زمانی[1] برای تخمین مجموعهای از بارهای عاملی مربوط به هر یک از داراییها استفاده میشود. سپس در مرحلهی دوم، بازدههای متوسط نمونه روی بارهای عاملی در یک رگرسیون مقطعی[2] محاسبه میشود (رول و راس 1980، 33). اگرچه این مدل هیچ رهنمودی را دربارهی تعداد عاملها و یا شناسایی آنها ارائه نمیکند. امّا، در بیشتر کارهای تجربی از تحلیل عاملی و یا تحلیل مؤلفههای اصلی[3] برای شناسایی عاملها و نیز برای تخمین بارهای عاملی استفاده شده است. سپس، بارهای عاملی برآوردی در رگرسیون مقطعی برای توصیف بازدهی متوسط داراییها مورد استفاده قرار گرفته شده است (ون رنسبورگ[4] 2000، 60).
2-7-4 انتخاب عاملها از طریق مدل متغیرهای کلان اقتصادی
در این رویکرد برای اجرای عملی و تجربی تئوری قیمتگذاری آربیتراژ، از روش تحلیل عاملی اجتناب میشود و به جای آن، بتاهای عاملی از طریق میزان حساسیت بازدههای اوراق بهادار به تغییرات در دستهای از متغیرهای کلان اقتصادی به روش سریهای زمانی اندازهگیری میشوند. این رویکرد مشابه با روش دو مرحلهای مورد استفاده توسط فاما و مکبث[5] در بررسی مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای است. تعدادی از محققان به صورت تجربی رابطهی بین متغیرهای اقتصادی بنیادین و بازدههای سهام را با استفاده از تئوری قیمتگذاری آربیتراژ در مقابل رویکرد مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای بررسی کردهاند (ازیز و یونیزاوا 2006، 40). چن و همکاران در سال 1986 به صورت ابتکاری نیز از این روش استفاده کردند.
یک راهکار برای استفاده از عاملها در تئوری قیمتگذاری آربیتراژ و نیز حساسیت متناظر آنها، شناسایی عاملها به صورت پیشفرض[6] و با استفاده از رابطهی علت و معلولی است. در بیشتر کارهای تجربی، عاملهای مزبور با استفاده از تحلیل عاملی و یا تحلیل مؤلفههای اصلی ایجاد شدهاند. بنابراین، هیچگونه تفسیری در دنیای واقعی ندارند. از این نگاه، کار چن و همکاران (1986) ارزش فراوانی دارد زیرا، آنها سعی کردند عاملهایی را در تئوری قیمتگذاری آربیتراژ با استفاده ازمتغیرهای کلان اقتصادی شناسایی کنند که بر بازدهی داراییها اثرگذار باشد.
مزایای اصلی استفاده از عاملهای کلان اقتصادی این است که:
1-اصولاً عاملها و مقادیر یا قیمتهای تئوری قیمتگذاری آربیتراژ، میتوانند تفسیرهای اقتصادی ارائه کنند، در حالی که در رویکرد تحلیل عاملی، عاملهای ارزشمند و اثرگذار مشخص نیستند.
2- به جای استفادهی تنها از ارزشها و مقادیر داراییها برای تشریح قیمتگذاری آنها، عاملهای کلان اقتصادی اطلاعات بیشتری را در ارتباط با رفتار قیمت دارایی نسبت به رویدادهای کلان اقتصادی ارائه میکنند (ازیز و یونیزاوا 2006، 40).
2-7-5 مشکلات و چالش های تئوری قیمت گذاری آربیتراژ
استفاده از مدل قیمت گذاری آربیتراژ دارای مشکلات و چالش هایی به شرح زیر است:
1-تشخیص عامل ها و محاسبه حساسیت ها نسبت به این عوامل
2-تمایز تغییرات پیش بینی شده از پیش بینی نشده
3-تئوری قیمت گذاری آربیتراژ راجع به نوع و تعداد فاکتورها چیزی نمی گوید و این فاکتورها بر اساس نوع اقتصادها، زمان و روش تحقیق مشخص می شوند.
4-فاکتورها در طول زمان تغییر می کنند.
5-به داده های زیادی برای تخمین پارامترهای مدل نیاز است.
[1] Time-Series Data
[2] Cross-Section
[3] Principal Components Analysis
[4] Van Rensburg
[5] Fama and MacBeth
[6] A Priori
سوالات یا اهداف پایان نامه :
پرسش های اساسی پژوهش:
با توجه به بیان مساله که در بخش قبل عنوان شد، سؤالات اساسی پژوهش را میتوان به صورت زیر مطرح کرد:
سوال اصلی:
آیا میتوان با استفاده از راهبرد معکوس بازده اضافی کسب کرد؟
سوالات فرعی:
- آیا بین راهبرد معکوس و اندازه شرکت در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معنی دار وجود دارد؟
- آیا بین راهبرد معکوس و ارزش دفتری به بازار در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معنی دار وجود دارد؟
- آیا بین راهبرد معکوس و عامل بازار در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معنی دار وجود دارد؟