دانشگاه صنعتی خواجه نصیر الدین طوسی
دانشکده مهندسی صنایع
عنوان کامل پایان نامه :
ارزیابی وانتخاب یکپارچه تامین کنندگان در دو لایه از زنجیره تامین و تعیین اندازه سفارش کالاها به آنان
تکه هایی از متن این پایان نامه :
2-4 تاریخچه مسئله انتخاب تامین کنندگان
در محیط رقابتی امروز که تقاضای مشتریان برای دریافت کالاهای با کیفیت در کوتاهترین زمان ممکن افزایش یافته است, شرکت های مختلف دریافته اند که برای رسیدن به اهداف خود و حفظ وضعیت رقابتی در بازار باید با سایر اعضای زنجیره همکاری داشته باشند. از این رو انتخاب تعداد محدودی از تامینکنندگان قابل اطمینان و برقراری یک رابطه بلندمدت با آنان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در سالهای اخیر مسئله انتخاب تامینکنندگان به صورت گستردهای مورد توجه محققان قرار گرفته است. لوییس[1] در سال 1943 در کتاب خود به این موضوع پرداخت و بیان کرد که ” انتخاب یک منبع مناسب مهمترین بخش از فرایندهای خرید، تولید و فروش محصولات است”.[15] در ادامه این روند در سال 1966، دیکسون[2] برای اولین بار به صورت جامع به تجزیه و تحلیل یک سیستم تصمیمگیری برای انتخاب تامینکنندگان پرداخت[16]. او با استفاده از نتایج 273 پرسشنامه که در بین تعداد زیادی از صاحبان صنایع توزیع کرده بود، در مقاله اصلی خود 23 معیار مهم انتخاب تامینکنندگان را معرفی نمود که تاثیر بسیار زیادی در مقالات بعد از خود دارد. به طور کلی از سال 1966 تا سال 1991، در حدود 74 مقاله در رابطه با موضوع انتخاب تامینکنندگان مطرح گردید که وبر و همکارانش[3] [11] در یک مقاله به طور کامل آنها را مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که اغلب آن ها، مقالات تحلیلی بوده اند و معیارهای مختلفی را بررسی میکردند. در این مقالات تنها 14% شامل مدلهای ریاضی هستند و معیارهایی مانند کیفیت, قیمت خالص, حمل و نقل در آنها از اهمیت ویژهای برخوردارند. اغلب پژوهشگران به این نتیجه رسیدهاند که این مسئله باید در فضای چند معیاره بررسی گردد. در این دسته از مدلها برای هر معیار انتخاب، یک وزن تعیین میکنند و به این ترتیب یک امتیاز کلی برای هر تامینکننده به دست میآید. در سال 1986، تیمرمن[4] از مدل مشابهی برای انتخاب تامینکنندگان در یک فضای چند معیاره استفاده نمود[17]. در سال 1974، گابالا[5] برای اولین بار از یک مدل برنامه ریزی ریاضی در یک محیط واقعی استفاده کرد. او یک مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح به کار گرفت تا هزینه تخصیص سفارشات به تامینکنندگان مختلف را حداقل کند. همچنین افرادی نظیر بوفا و جکسون[6][18] در سال 1983 و کارپاک[7] [19] از مدلهای برنامه ریزی خطی برای این منظور استفاده کردند. در سال 2003، تالوری و ناراسیمهان[8][20]، یک مدل برنامهریزی چند هدفه را برای مسئله انتخاب تامینکنندگان و تعیین اندازه سفارشات به آنان توسعه دادند و این مدل را در فضای واقعی به کار گرفتند. کومار و همکاران[9][21] در سال 2004 و ونگ و همکاران[10][22] در سال 2005 از مدلهای خطی و غیرخطی عددصحیح و برنامهریزی آرمانی[11] برای در نظر گرفتن معیارهای قیمت، سطح سرویسدهی، کیفیت و حمل و نقل استفاده کردند. همچنین مدلهای تصمیمگیری چند معیاره، بارها برای مسئله انتخاب تامینکنندگان به کار گرفته شدهاند.[25,24,23] لیو[12][26] از یک روش تصمیمگیری چند معیاره[13] برای ارزیابی تامینکنندگان استفاده کرد و پرسین[14][27] و یزگاک[15] [28] الگوریتم[16]AHP را برای رتبه بندی تامینکنندگان به کار بردند. قدسی پور و همکاران[17][29] یک روش یکپارچه با استفاده از AHP و برنامهریزی خطی را برای انتخاب تامینکنندگان و تخصیص سفارشات به آنان مورد استفاده قرار دادند. همچنین در بین مقالات مرتبط، مدلهای فراوانی یافت میشوند که سعی دارند تا عدم قطعیت و ابهامات موجود در تصمیمگیری را بر طرف نمایند. برای مثال دش و همکاران[18] [30] و لی[19][31] از تئوری مجموعههای فازی برای این منظور استفاده نمودند. در ابتدای دهه 90 معیارهایی که برای انتخاب تامینکنندگان مطرح شدهاند تفاوتهای زیادی با معیارهای مقاله دیکسون دارند و بسیاری از این معیارها گسترش یافتهاند. برای مثال عامل هزینه خالص به هزینههای بسیار جزئی مانند: هزینههای ثابت، هزینههای طراحی، هزینههای نگهداری موجودی، هزینههای ثابت سفارشدهی، هزینههای کیفیت، هزینههای تکنولوژی و…تقسیم شدهاند. در ادامه سعی شده تا مقالات بین سالهای 1999تا 2009 مورد بررسی قرار گیرند و بر اساس این مقالات دسته بندیهای روشهای حل به صورت زیر خواهند بود:
[1] Lewis
[2] DicKson
[3] Weber et al
[4] Timmerman
[5] Gaballa
[6] Buffa & jackson
[7] Karpak
[8] Talluri & Narasimhan
[9] Kumar et al
[10] Wang et al
[11] goal programming (GP)
[12] Liu
[13] Multi attribute decision making
[14] Per cin
[15] Yazgac
[16] Analytic hierarchy process
[17] Ghodseypour et al
[18] Dash et al
[19] Lee